مارالمارال، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

خاطرهایی برای دلبندم مارال

فصل دوم زنگی

1393/2/24 0:58
نویسنده : مهتاب
195 بازدید
اشتراک گذاری

این روزها احساس بهتری دارم تو داری از دنیای نوزادی فاصله میگیری و با محیط اطرافت ارتباط بر قرار میکنی و شاید وارد فصل جدیدی از زندگیت میشی

اولین لبخندی که بهم زدی اینقدر به نظرم شیرین اومد که تو همون لحظه همه بی خوابی های چهار ماه گذشته رو فراموش کردم و ای کاش میتونستم این لحظه شیرین رو ثبت کنم ولی نشد غصه نخور مامانی یه چیز بودی تو این مایه هاخندونک و من محو تماشای تو...

همیشه اولین ها واسه آدم مهمه.اولین باری که تو تونستی خودتو دمر کنی رو لحظه به لحظه شکار کردم و چقدر ذوق زده بودم

نکته:1-این روزا داری آدم میشی و میذاری مامانی بهتر بخوابه.

2-دارم سعی میکنم اولین های زندگی تو ثبت کنم

3-من و بابایی و ایضا همه خونواده من و بابایی بی صبرانه منتظر یه شیرین کاری از جانب جنابعالی هستیم ایناهاشمتنظرمتنظرمتنظرمتنظرمتنظرمتنظر

پسندها (3)

نظرات (2)

سمانه
24 اردیبهشت 93 22:48
مهتاب 93بازدید!.بی نظیره دختر
مهتاب
پاسخ
خودمم نمیدونم چرا اینقدر بازدیدکننده داره
خاله مشهدي حاج سو
26 اردیبهشت 93 14:57
وامهتاب من اينجانظرگذاشته بودم پريدهسلام خاله سو عزیز قدم رنجه فرمودید قدم رو چشم ما گذاشتین پیرو همون هندونه هاست خاله